سایت جـامع آستـان وصـال شامل بـخش های شعر , روایت تـاریخی , آمـوزش مداحی , کتـاب , شعـر و مقـتل , آمـوزش قرآن شهید و شهادت , نرم افزارهای مذهبی , رسانه صوتی و تصویری , احادیث , منویـات بزرگان...

مدح و شهادت امام هادی علیه‌السلام

شاعر : یاسین قاسمی
نوع شعر : مدح و مرثیه
وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن
قالب شعر : ترکیب بند

وقتش رسیده یک نظری هم به ما کنی            مـا را کـبــوتـر حــرم ســامــرا کـنـی
درهم بخـر، نگـاه نکن که چه میخری            رسوا شوم اگر که بخواهی سـوا کنی


محکـم حصار عـشق شما را گرفـته‌ام            دل شـور مـیـزنـد کـه مـبـادا رها کنی
درمانـمان بکن به همان شیـوۀ خودت            درمان شویم اگر به خودت مبتلا کنی
ای دست به خیرِ طایفۀ دست به خیرها            آقا نـمی‌شود سفـری دست و پـا کـنی؟
عـمری نشسته‌ام به صف عاشقـان تو            وقتش رسیده وقت کنی رو به ما کنی

آقـا قـلـم بـه دسـت گـرفــتـم بـرای تـو
من راضیم فـقـط به خـدا با رضای تو

بـالاسـت تـا ابـد بـه خـدا پـرچـم شـمـا            جـانـم فــدای جـان شـمـا، خـاتـم شـمـا
تو لطف می‌کـنی که مرا راه می‌دهی            ای بـچـه‌هـای فـاطـمـه بـازهم دم شما
از تو به ما زیـاد رسیـده ست یا نـقـی            چـیـزی کـم از زیـاد نـدارد کـم شـمــا
دل را بـرای پـا قـدمت سـاخـتـم بـبـین            بر سر درش نوشته شده مقـدم شما…
من را ز راه عشق خودت تا خـدا ببر            جبـریـیـل هم رود ره پـیـچ و خـم شما
از تربت تو ریخته در خـاک من خـدا            این فـخـر مـن شـده که شـدم آدم شـمـا
یک دم اگر که بغض کنی گریه میکنم            جـانـم بگـیـر تـا که نـبـیـنـم غـم شـمـا

آقا شنـیـده‌ام که کسی حـرمتت نداشت
رحمی به سن و سال تو و غربتت نداشت

چون شمع نیمه جان شده سوسو گرفته‌ای            با آه و غربت و غم خود خو گرفته‌ای
لاغر شدی، خـمیده شدی، آب رفته‌ای            از پـا فـتـاده دست به زانـو گرفـتـه‌ای
این ارث فاطمه ست به حسن تکیه داده‌ای            در حجره رفته‌ای کمک از او گرفته‌ای
تا تشنه می‌شویصدا میزنی: حسین            در حجره‌ات چو کشتیِ پهلو گرفته‌ای
خواهـی حسن نبـیـندت و گریه کم کند            این هست علـتش که اگر رو گرفته‌ای

همچون حسین فاطمه دور از وطن شدی
همچون حسین فاطمه، امّا کـفـن شدی

همچون حسین فاطمه امّا سرت نرفت            در زیر تیغ کـند عـدو حنجرت نرفت
بالا سرت ز حال، دگر مـادرت نرفت            با جمعی از اراذل مست خواهرت نرفت
با دست های بسته شده همسرت نرفت            در زیر نعـل مرکبشان پیکـرت نرفت
در گـوشۀ خـرابه ولی دخـترت نرفت            در طشت زر و یا به سر نی؛ سرت نرفت

این‌ها کنار، دست شما سالم است هنوز
دستت برای غـارت انگـشترت نرفت

نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما پیشنهاد می‌کنیم به منظور انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.



وقتش رسیده وقت کنی رو به ما کنی            مـا را کـبــوتـر حــرم ســامــرا کـنـی



بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما به دلیل مستند نبودن داستان تنور خولی و مغایرت با روایات معتبر؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور اجتناب از گناه تحریف وقایع عاشورا؛ بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید؛ زیرا در روایات معتبر کتب تاریخ الامم والملوک ج ۵ ص ۴۵۵؛ الکامل فی‌التّاریخ ج ۱۱ ص ۱۹۲؛ مَقْتَل خوارزمی ج ۲ ص ۱۰۱؛ مُثیرُالأحْزان ص ۲۸۸؛ مَناقِبِ آلِ ابیطالب ج ۴ ص ۶۰؛ بحارالأنوار ج ۴۵ ص ۱۲۵؛  جلاءالعیون ص ۵۹۸؛ منتهی الآمال ۴۷۴؛ نفس المهموم ص ۵۱۷؛ مقتل جامع ج۲ ص ۳۴؛ مقتل امام حسین ۲۰۹؛ تصریح شده است که خولی سر را در کنج یات و در زیر تشتی قرار دادند، موضوع تنور خولی برای اولین بار در قرن دهم در کتاب روضة الشهدا تحریف شده است؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید



در گـوشۀ خـرابه ولی دخـترت نرفت            در طشت،خیزران،به تنوری سرت نرفت